از یادداشت عمران صلاحی درباره پرویز شاپور:
دنیائی که «شاپور» آفریده بسیار زیبا و شگفتانگیز است. وقتی آدم به دنیای شاپور پامیگذارد مثل بچهای است که وارد یک گاردن پارتی عجیب شده مثل بچهای که باحیرت به یک منظره آتشبازی مینگرد…
… شاپور کوتاهترین خط را برای طرح و کوتاهترین کلمه را برای طنز به کار میگیرد و میگوید: «چرا بیخود ولخرجی کنم و یک خط اضافی در طرحم مصرف کنم، این خط را نگه میدارم و با آن طرح دیگری میسازم!
«کاریکلماتور» خون تازهای است در رگهای طنز ایران، شاپور تمام حرفهایی را هم که در صحبت روزمره خود میزند کاریکلماتور است. وقتی وارد مجلسی میشود خداحافظی میکند و هنگامی که مجلس را ترک میکند سلام میدهد!
خلاصه دنیای شاپور دنیائی است به دور از همه دنیاها، دنیائی که حیرت یک بیگانه دهاتی را در ما برمیانگیزد، هنگامی که وارد شهر بزرگی میشود.
- شبها با ستارگان بیلیارد بازی میکنم.
- هیچ جنایتکاری به اندازه قلبم با خون سروکار ندارد.
- چون گلوله طاقت دوری تفنگ را نیاورد از میان برگشت.
- برای گربه تحقیرآمیز است که با مرگ موش خودکشی کند.