کاریکلماتور های پرویز شاپور - سری سوم
- به عیادت درختی رفتم که در بهار سبز نشد.
- صدای پایت از دورترین نقطه به گوشم مهاجرت کرد.
- خداحافظیها فرصت سلام نمیدهند.
-برای ملاقات قوه جاذبه زمین خودم را از بالای ساختمان به پائین پرتاب کردم.
-تا از ابر اجازه نگیرم اشک نمیریزم.
-از نمایشگاه نگاهت دیدن کردم.
- بچه بلبل تا یک سالگی از روی کتابچه نت آواز میخواند.
- وقتی دیدم باد میآید کلاهم را قاضی کردم.
- تمام وجود ابر اشک است.
- فواره با اینکه میداند سقوط میکند بالا میرود.
- عزرائیل از کسی که خودکشی میکند عقب میماند.
- روی درختی که در بهار سبز نشد برای بهار غیبت گذاشتم.
- با قلب شکسته در مقابل آینه شکسته ایستادم.
- مطالعه در گورستان، احتیاج به ورق زدن سنگ قبرها ندارد.
- عاشق گربهای هستم که زیر درخت، انتظار پایین آمدن سگ را میکشد.
- آب به اندازهای گِلآلود است که ماهی یا چراغ قوه هم پیش پایش را نمیبیند.
- گربه پرتوقع، انتظار دارد موش به خودش سُس گوجه فرنگی بزند.
- شیرینترین خاطره پرنده، در خروجی قفس است.
- ضربان قلب، لحظه حال را به هم پاس میدهند.
- زندگی، یک عمر، آدم را از مرگ میترساند.
- وقتی پاهایم اختلاف عقیده پیدا میکنند، بر سر دو راهی قرار میگیرم.
- پوستِ موز، انتقام لگدمال شدنش را از طرف میگیرد.
- گربه هنگام بالا رفتن از درخت به ریش قوه جاذبه زمین میخندد.
- عاشق گُل قالی هستم که تا به حال خارش، پای هیچبنده خدایی را مجروح نکرده است.
- مرگ، پشتوانه آن طرف زندگی است.
- نگاه گربه، همسفر پرنده است.
- مرگ، ارزش یک عمر زندگی کردن را ندارد.
- عاشق جغدی هستم که بر ویرانه آزادی اشک میریزد.
- عاشق باغبانی هستم که با سیراب کردن گُلها رفع تشنگی میکند.
- آرزو میکنم در زمان پیری برای شنیدن صدای پایم احتیاج به سمعک نداشته باشم.
-«گیوتین» سر آدمی را که به تنش نمیارزد از بدن جدا نمیکند.
- عاشق شانهای هستم که افکار پریشان را مرتب میکند.
- چشمهایم برای دیدن روی ماهت از هم پیشی میگیرند.
- وقتی حرفی برای گفتن ندارم از سکوت تقاضای پناهندگی میکنم.
- عاشق دکتر مهربانی هستم که برای بادکنک، قرص ضدنفخ تجویز میکند.
- عاشق گلیمی هستم که نمیگذارد صاحبش پا را از آن فراتر بگذارد.
- متاسفانه ناامید هستم که وقتی دستم را تا بینهایت هم دراز میکنم، به هیچ چیز دسترسی پیدا نمیکنم.
- برای اینکه پس از مرگ هم از مطالعه غفلت نکنم، وصیت کردم سنگ قبر را بالعکس روی مزارم بگذارند.
- پرگاری که تحت فشار قرار بگیرد، بیضی ترسیم میکند.
- گویی اعداد، سرگرم بازی فوتبال با صفر هستند.
- کبوتر نامهرسانی که مقصش کوی یار است، از رساندن نامههای غیرعاشقانه معذور است.
- بهترین منظرهای که در زندگیام دیدهام در یک شب تابستانی بود که ماه از حرکت بازمانده بود و تمام ستارهها جمع شده بودند و آن را هُل میدادند.