این نوشته رو تقدیم میکنم به همه کسایی که دنبال عشق واقعی هستن...
خواهر بزرگم گفتی " عشق را قبول نداری"
گفتی "عشق برابراست با کشک و دوغ"
گفتی "دنیا بر اساس منافع است و بس"
این نوشته رو تقدیم میکنم به همه کسایی که دنبال عشق واقعی هستن...
خواهر بزرگم گفتی " عشق را قبول نداری"
گفتی "عشق برابراست با کشک و دوغ"
گفتی "دنیا بر اساس منافع است و بس"
در جاده بی قراری ها
سالها عطر بی تابی تو را سرمه چشمانم کردم
و نگاه خسته خود را مجال خواب ندادم...
در تاریکی دفتر شعر شب
عکس ترانه ی نور کشیدم
و شمع های تابان بی قراری را بروی سفره دل پهن کردم...
خدایا مرا به حال خود رها نکن،
کمکم کن از نسیم جانبخش ساحل مهرت دور نشوم که خواهم سوخت؛
سوختنی از جنس بی چیزی حقیقی...
خدایا کسی که تو را دارد چه کم دارد؛
و کسی که تورا ندارد چه دارد؟
پس بر من بخش نسیم پر مهرت را...
خدایا مگذار در توهم خوب بودن شناور شوم؛
یا در ژرفای دانستن غرق شوم،
و تو راهنمایم باش، ای راهنمای گمشده گان...
تو مرا به سرزمین کمال حقیقی برسان،
آنچنان که سزاوار راهبری توست؛
و نه آنگونه که شایستگی بندگی من است...
خدایا مرا به حال خود رها نکن
که گم خواهم شد در بهبوهه حرفهای توخالی،
خدایا تو خود مرا پیدا کن...
نوشته حسین جمالپور