متن آموزنده :: دیده ور

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

مشخصات سایت
دیده ور

>>> به دیده ور خوش اومدی :) ...
>>> دیدن برای خوندن، خوندن برای یادگرفتن و یادگرفتن برای عمل کردن...
>>> بودنت همیشگی، سرت پرشور و دلت سرسبز...
Instagram: @Didevar.hd

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن آموزنده» ثبت شده است



درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.
خرج: اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.
پس انداز: آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.
ریسک: هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.
سرمایه گذاری: همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.
انتظارات: صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید.

۲ نظر ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۶

 بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد،یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.


حدود1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد.
 اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود.زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی کردند. بسیاری از آنها شب می خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی شدند. 
۳ نظر ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۹


بخشی از کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت

جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند. دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت وزمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. …

جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم. هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود. پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم دردلش ثبت شویم.

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۴۲



در ۱۵ سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند ، و گاهی اوقات پدران هم. 


در ۲۰ سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود. 


در ۲۵ سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند. 


در ۳۰ سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن. 

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۸

دینس ویتلی گزارشگر برجسته ی مسابقات فوتبال، توضیح می دهد که گل زن تیم برنده آماده شوت کردن می شود و با خود می گوید: اگر موفق به زدن این گل شوم، تیم ما به مسابقه ی نهایی می رسد و سی هزار دلار عاید هر کدام می شود.

و تیم بازنده در حالی که آماده شوت کردن می شود، با خود می گوید: اگر موفق به گل زدن نشوم، بازیکنان ماهی هزار دلار ضرر می کنند.

فرق برنده و بازنده در همین است:

برنده حواس خود را روی چیزی که به دست می آورد متمرکر می کند و بازنده روی چیزی که از دست می دهد و همین طور هم می شود.( زیگ زیگلار)

۱ نظر ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۸

سرخ پوستی پیر به نوه خود گفت:

فرزندم ، درون ما بین دو گرگ ، کارزاری برپاست

یکی از گرگ ها شیطان به تمام معنا، عصبانی ، دروغ گو، حسود ، حریص و پست

گرگ دیگری آرام ، خوشحال ، امیدوار، فروتن و راستگو

پسر کمی فکر کرد و پرسید: پدر بزرگ کدام یک پیروز است؟

پدر بزرگ بی درنگ گفت: همانی که تو به آن غذا می دهی


۲ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۸

وقتی توماس ادیسون لامپ برق را اختراع کرد، قبل از این که بتواند آن را به کار بیندازد بیش از 1000 بار آن را امتحان کرد!
یک گزارش گر جوان از او پرسید که وقتی با این همه شکست مواجه می شود چه احساسی دارد؟
او گفت:
من هرگز حتی یک بار شکست نخوردم.تنها چیزی که اتفاق افتاد این بود که این اختراع 1000 مرحله داشت!

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۸