قیام حسین(ع) :: دیده ور

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

مشخصات سایت
دیده ور

>>> به دیده ور خوش اومدی :) ...
>>> دیدن برای خوندن، خوندن برای یادگرفتن و یادگرفتن برای عمل کردن...
>>> بودنت همیشگی، سرت پرشور و دلت سرسبز...
Instagram: @Didevar.hd

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قیام حسین(ع)» ثبت شده است

 

 عاشورا زبان حال حضرت زینب سلام الله

ای شاه بی لشکر بگو پس لشکرت کو؟

گر تو سلیمانی بگو انگشترت کو ؟

ظرف دو ساعت این همه نیزه شکسته؟

بوی تو می آید بگو پس پیکرت کو ؟

با ناله های فاطمه اینجا دویدم

گر تو حسین مادری پس مادرت کو؟

یک جای بوسه در تنت باقی نمانده

خاک دو عالم بر سرم موی سرت کو ؟

آقای من پیراهنت کو ؟ خاتمت کو ؟

سیمرغ قاف عاشقی بال و پرت کو ؟

گیرم سرت را از قفا آقا بریدند

آن بوسه ای که داده ام بر حنجرت کو ؟

از تو توقع دارم ای تندیس غیرت

برخیزی از زینب بپرسی معجرت کو ؟

این دشت دشت چشمهای خیره سر شد

آقا کمک من خواهرت را دخترت کو

  شاعر علی اکبر لطیفیان

۱ نظر ۰۱ آبان ۹۴ ، ۲۱:۰۰

حضرت قاسم(ع) فرزند امام حسن مجتبی(ع) است و مادرش رَمله نام دارد. مرحوم شیخ مفید، سه نفر از فرزندان امام حسن(ع) را نام برده که در کربلا به شهادت رسیده‌اند که عبارتند از: قاسم، ابوبکر و عبدالله. و مرحوم محدث قمی فرزند دیگری بنام عبیدالله نیز یاد کرده است که او نیز در کربلا شهید شد. 
حضرت قاسم(ع) نوجوانی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. او دو ساله بود که پدرش شهید شد و در مهد تربیت حسینی بزرگ شد و آن روح بلند و همت عالی در این جوان هاشمی اثری عمیق کرد و با اینکه در واقعه‌ی کربلا، نوجوانی کم سن و سال بود اما وقتی به میدان رفت بر خلاف انتظار لشکریان دشمن، چنان با شهامت و دلیرانه جنگید و بر قلب دشمن تاخت تا اینکه بر او حمله کرده و شهیدش نمودند. شهادت حضرت قاسم(ع) در سال 61 هجری قمری رخ داد و آنطور که سن آن حضرت را 13 سال نوشته اند، تاریخ ولادت ایشان را می‌توان اوائل سال 48 هجری قمری تخمین زد.

۲۸ مهر ۹۴ ، ۰۰:۱۲

عبدالله بن حسن بن علی بن ابی طالب(ع) کودک 11 ساله امام حسن مجتبی(علیه السلام) است. مادر عبدالله دختر «شلیل بن عبدالله بجلّی» بوده است.(1)

شیخ مفید چنین نقل می کند: پس از آن که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سرمبارک امام حسین(علیه السلام) زد، امام پارچه ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه ای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند.

عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و درخیمه گاه با زنان به سر می برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به عمو  شد، ازخیمه گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت ودر کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به اورسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد.

۲۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۸

 حرّ بن یزیدبن ناجیه بن سعدبن بنی ریاح:

حرّ از بزرگان قبیله بنی تمیم و شاخه بنی ریاح بود. او همواره از بزرگان و شجاعان قوم خود به شمار می رفت.

هنگامی که خبر آمدن امام حسین(علیه السلام) در کوفه منتشر شد، حرّبن یزید به سمت فرماندهی 1000 نفر از سربازان برگزیده شد و عبیدالله به او دستور داد، از ورود امام به کوفه جلوگیری و او را وادارد که با یزید بیعت کند. هنگامی که امام حسین(علیه السلام) به منزل «ذی حِسم» رسیدند.

امام دستور داد در آنجا اتراق کرده و خیمه ها را برافراشتند. لشکر هزار نفری حرّ در شدت گرمای ظهر، در برابر امام حسین(علیه السلام) با شمشیرهای آویزان، صف کشیدند. امام وقتی دید که آنها تشنه اند، به اصحاب و یارانش امر کرد: «این قوم را سیراب و لب اسبهایشان را تر کنید.»

۱ نظر ۲۶ مهر ۹۴ ، ۲۳:۲۳