جملات بزرگان :: دیده ور

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

مشخصات سایت
دیده ور

>>> به دیده ور خوش اومدی :) ...
>>> دیدن برای خوندن، خوندن برای یادگرفتن و یادگرفتن برای عمل کردن...
>>> بودنت همیشگی، سرت پرشور و دلت سرسبز...
Instagram: @Didevar.hd

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جملات بزرگان» ثبت شده است



در ۱۵ سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند ، و گاهی اوقات پدران هم. 


در ۲۰ سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود. 


در ۲۵ سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند. 


در ۳۰ سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن. 

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۰۸

آدموند هیلاری اولین انسانی بود که به قله ی اورست، بلندترین کوه دنیا صعود کرد.

یک سال قبل از ان هیلاری اقدام به صعود برای فتح اورست کرد، و کاملا شکست خورده بود؛ اما انگلیسی ها به تصمیم قاطعانه ی او پی بردند و به همین خاطر از او دعوت به عمل آوردند تا در مقابل جمعیتی انبوه به سخنرانی بپردازد.

هیلاری در اینجا بود که به شرح مشکلاتش پرداخت و علی رغم تشویق های ممتد مردم گفت که احساس یاس و ناتوانی می کند...

سپس در یک لحظه ناگهان میکروفن را رها کرد و به ماکت بزرگی که از مسیر صعودش ساخته بود نزدیک شد و فریاد زد:

ای قله ی اورست ، تو این با بر من پیروز شدی، اما سال دیگر من بر تو پیروز خواهم شد و دلیل ان نیز خیلی ساده است . تو به حداکثر رشد و ارتقاع خود رسیده ای ، اما من هنوز در حال رشد هستم.

ادموندهیلاری در سال 1952، ( 29 ماه می ) موفق شد اولین انسانی باشد که قله ی اورست را فتح کند.

۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۳

دینس ویتلی گزارشگر برجسته ی مسابقات فوتبال، توضیح می دهد که گل زن تیم برنده آماده شوت کردن می شود و با خود می گوید: اگر موفق به زدن این گل شوم، تیم ما به مسابقه ی نهایی می رسد و سی هزار دلار عاید هر کدام می شود.

و تیم بازنده در حالی که آماده شوت کردن می شود، با خود می گوید: اگر موفق به گل زدن نشوم، بازیکنان ماهی هزار دلار ضرر می کنند.

فرق برنده و بازنده در همین است:

برنده حواس خود را روی چیزی که به دست می آورد متمرکر می کند و بازنده روی چیزی که از دست می دهد و همین طور هم می شود.( زیگ زیگلار)

۱ نظر ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۸

تعدادی موش آزمایشگاهی رو به استخر آبی انداختند و زمان گرفتند تا ببینند چند ساعت دوام میارند، حداکثر زمانی رو که تونستند دوام بیارند 17 دقیقه بود.

سری دوم موشها رو با توجه به اینکه حداکثر 17 دقیقه می تونند زنده بمونند به همون استخر انداختند، اما این بار قبل از 17 دقیقه نجاتشون دادند.

بعد از اینکه زمانی رو نفس تازه کردند دوباره اونها رو به استخر انداختند.

حدس بزنید چقدر دوام آوردند؟

26 دقیقه !!!

پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که علت زنده بودن موش ها این بوده که اونها امیدوار بودند تا دستی باز هم اونها رو نجات بده و تو نستند این همه دوام بیارن.( ساموئل اسمایلز)

۱ نظر ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۸

سرخ پوستی پیر به نوه خود گفت:

فرزندم ، درون ما بین دو گرگ ، کارزاری برپاست

یکی از گرگ ها شیطان به تمام معنا، عصبانی ، دروغ گو، حسود ، حریص و پست

گرگ دیگری آرام ، خوشحال ، امیدوار، فروتن و راستگو

پسر کمی فکر کرد و پرسید: پدر بزرگ کدام یک پیروز است؟

پدر بزرگ بی درنگ گفت: همانی که تو به آن غذا می دهی


۲ نظر ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۸

وقتی توماس ادیسون لامپ برق را اختراع کرد، قبل از این که بتواند آن را به کار بیندازد بیش از 1000 بار آن را امتحان کرد!
یک گزارش گر جوان از او پرسید که وقتی با این همه شکست مواجه می شود چه احساسی دارد؟
او گفت:
من هرگز حتی یک بار شکست نخوردم.تنها چیزی که اتفاق افتاد این بود که این اختراع 1000 مرحله داشت!

۰۳ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۸

اکبر عبدی می گوید:
یک روز سر سریال با " حسین پناهی" بودیم. هوا هم خیلی سرد بود.
از ماشین پیاده شد بدون کاپشن گفتم:
حسین این جوری اومدی از خونه بیرون؟ نگفتی سرما می خوردی؟!
کاپشن خوشگلت کو؟
گفت: کاپشن قشنگی بود، نه ؟ گفتم : آره! گفت:
من هم خیلی دوستش داشتم
ولی سر راه یکی را دیدم که هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت
ولی من فقط دوستش داشتم...( روحش شاد ...)

۱ نظر ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۱۸