دیده ور

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

مشخصات سایت
دیده ور

>>> به دیده ور خوش اومدی :) ...
>>> دیدن برای خوندن، خوندن برای یادگرفتن و یادگرفتن برای عمل کردن...
>>> بودنت همیشگی، سرت پرشور و دلت سرسبز...
Instagram: @Didevar.hd

ایستادگی کن ، 

ایستادگی کن ؛ 

و ایستادگی کن ...

و به یاد داشته باش که لشکری از کلاغها ، جرات نزدیک شدن به
مترسکی که ایستادگی را فقط به نمایش می گذارد، ندارند.


و ما را ایستاده آفرید، تا ایستادگی را از یاد نبریم ...

۲۲ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۲۵
 

در یک روستا پیرمرد ثروتمندی زندگی می کردکه تنها بود او دارای صورتی زشت وبدترکیب بودشایدبه خاطرهمین

بودکه هیچکس نزدیک او نمی شد و همه مردم از او کناره گیری می کردند قیافه ی زشت پیرمرد مانع از این بود که

کسی او را دوست داشته باشد. رفتارهای بد اهالی دهکده باعث تغییر اخلاق او نیز شده بود، او که همه را گریزان از

خود می دیددچار نوعی ناراحتی روحی شده بود سال های زیادی این وضعیت ادامه داشت تا اینکه یک روز.....

۲۱ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۰۹

شعری بسیار زیبا از اصغر وفادار

روز مرگم، هر که شیون کند از دوروبرم  دور کنید ********** همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد


مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید ********** مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید


بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ ********** پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ


جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد ********** شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید


روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد ********** اندرون دل مــن یک قـلم تـاک زنـیـــــــد


روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت ********** آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت

۱۶ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۲۳

حکایت می کنند که دو نفر بر سر قطعه ای زمین نزاع می کردند و هر یک می گفت: این زمین از آن من است.

نزد حضرت عیسی علیه السلام رفتند.

حضرت عیسی علیه السلام گفت: اما زمین چیز دیگری می گوید!

گفتند : چه می گوید ؟

گفت: می گوید هر دو از آن منند !

۱۵ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۰

حتی وحشی ترین حیوونات هم میتوانند با همدیگه دوست بشن!!! 

یک خرس سیاه آمریکایی ، یک ببر بنگال و یک شیر نزدیک به 15 سال در کنار هم در یک مرکز نگهداری از حیوانات در ایالت جورجیا آمریکا زندگی می کنند.

۱۴ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۴۳

خوشبختی چیزی است که همه دوست دارند داشته باشند. ممکن است فردی موفق باشید یا پول بسیاری داشته باشید، اما بدون خوشبختی بی‌معنا و مفهوم خواهد بود.
به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم کمی به معنای خوشبختی بپردازیم.

 

ابتدا با تعریف لغوی آن شروع می‌کنیم.
در لغت‌نامه دهخدا، خوشبختی، سعادت، نیک‌اختری و مقابل شقاوت یا بدبختی تعریف شده است. در لغت‌نامه مریام وبستر انگلیسی، خوشبختی به این دو معنی آمده است:
وضعیت سلامت و شادی
یک تجربه لذت‌بخش و راضی‌کننده

 

این تعریف نقطه شروع بسیار خوبی است که می‌توانیم استفاده‌های بیشتری از آن بکنیم. بهترین راه برای این کار این است که نظر اندیشمندان بزرگ تاریخ را بدانیم. به همین دلیل گفته‌های ۱۰ نفر از بزرگترین فلاسفه و اندیشمندان تاریخ درمورد خوشبختی را برایتان گرد آورده‌ایم. هرکدام از این تعاریف معانی عمیقی دارند که برای جذب بهتر آنها وقت بگذارید.

 

خوشبختی زمانی است که چیزی که فکر می‌کنید، چیزی که می‌گویید و چیزی که انجام می‌دهید با هم هماهنگ باشد.

مهاتما گاندی (Mahatma Gandhi)

 

خوشبختی آن وضعیت هوشیاری است که از دستیابی به ارزش‌های شخصی ناشی می‌شود.

این رند (Ayn Rand)

 

خوشبختی چیزی است که هستید و از طریقه فکر کردنتان ناشی می‌شود.

وین دایر (Wayne Dyer)

 

خوشبختی لزوماً رفتن به جایی، از ته قلب، مستقیم و بدون پشیمانی و محافظه‌کاری است.

ویلیام اچ. شلدون (William H. Sheldon)

 

خوشبختی پاداش نیست، یک نتیجه است.

رابرت اینگرسول (Robert Ingersoll)

 

خوشبختی با لذت فرق دارد. خوشبختی با جنگیدن، تحمل کردن و به دست آوردن در ارتباط است.

جرج شیهان (George Sheehan)

 

خوشبختی معنا و هدف زندگی است، هدف غایی و نهایی وجود انسانی.

ارسطو (Aristotle)

 

خوشبختی چیزی نیست که تجربه می‌کنید، چیزی است که به خاطر می‌آورید.

اسکار لوانت (Oscar Levant)

 

خوشبختی موقعیتی نیست که به آن می‌رسید، شیوه سفر کردن است.

مارگارت لی ران‌بک (Margaret Lee Runbeck)

 

خوشبختی تجربه معنوی هر لحظه با عشق، قدرشناسی و بخشندگی زندگی کردن است.

دنیس وایت‌لی (Denis Waitley)

 

به طور کلی، می‌توانیم بگوییم که خوشبختی یک تصمیم است. خوشبختی شما تصمیم شما برای به دست آوردن آن است. همه گفته‌های بالا نیاز به عمل خودمان و تصمیم ما دارد. 

۱۳ اسفند ۹۴ ، ۲۲:۳۷

وین والتر دایر (Wayne Walter Dyer) در۱۰ مه، ۱۹۴۰ در شهر دترویت از توابع ایالت میشیگان، ایالات متحده به دنیا آمد. او یک عارف، روانکاو، نویسنده و سخنران است. کتاب قلمرو اشتباهات شما (با عنوان "چگونه شخصیت سالم‌تر بیابیم؟" در ترجمه فارسی) در سال ۱۹۷۶ در حدود ۳۰ میلیون نسخه فروخت و جزو یکی از بالاترین فروش کتاب‌ها در تاریخ شد. دایر در سال ۱۹۸۷ به عنوان بهترین سخنران ایالات متحده شناخته شد.

 

این شما و این جملات پر انرژی او برای آغاز یک روز تازه:

  دنیا مانند پژواک اعمال و خواستهای ماست. اگر به جهان بگویی: "سهم منو بده..." دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: "سهم منو بده..." و تو در کشمکش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی. اما اگر به دنیا بگویی: "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟..."

دنیا هم بتو خواهد گفت: "چه خدمتی برایتان انجام دهم؟..."

 

 هر کس به دیگری زیانی برساند و یا ضربه ای به کسی بزند، بیشترین زیان را خود از آن خود خواهد دید، چرا که هرکس در دادگاه عدل الهی در برابر اعمال ناروای خودش مسؤول است.

 

 به هر کاری که دست زدید، نیاز به خداوند و خدمت به مردم را در نظر داشته باشید، زیرا این شیوه ی زندگی معجزه آفرینان است.

 

 درستکارترین مردم جهان، بیشترین احترام را بسوی خود جلب شده می بینند، حتی اگر آماج بیشترین بدرفتاریها و بی حرمتیها قرار گیرند.

 

تنها راه تغییر عادتها، تکرار رفتارهای تازه است.

 

 اگر شخصیت خود را با فعالیت‌های شغلی خویش می‌سنجید،پس غیرواقعی نیست اگر بگویید وقتی کار نمی‌کنید فاقد شخصیت هستید.

 

 برای آغاز هر تحول در خود، ابتدا منبع تولید ترس و نفرت را در وجود خود شناسایی و ریشه کن کنید.

 

 از مهم ترین کارهایی که به عنوان یک آدم بزرگ می توانید انجام دهید اینست که گهگاه به شادمانی دوران کودکی برگردید.

 

 اگر مختارید که بین حق به جانب بودن و مهربانی یکی را انتخاب کنید، مهربانی را انتخاب کنید.

 

 دروغ انفجاریست در اعتماد به نفس تو.

 

 انتخاب با توست، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان

یا بگوئی : خدا به خیر کنه، صبح شده ...

 

 به دل خود مراجعه کنید و نسبت به تمام کسانی که در گذشته از دست آنها ناراحت شده اید احساس محبت نمایید. هر جا ناراحت شدید اقدام به بخشش و عفو نمایید.
عفو و گذشت پایه بیداری معنوی است.

 

 عشقم نثار کسیست که با دستپاچگی در جاده‌ها از من سبقت می‌گیرد. به کسی که در گوشهٔ خیابان به حالت احتیاج افتاده ‌است، کمی پول بیشتری می‌دهم. بین جر و بحثهای مردم در یک سوپر مارکت می‌روم و سعی می‌کنم به آن محیط عشق ببرم. در غالب هزاران راه، هر روز، عبادت معنویم بخشیدن عشق است و نه اینکه یک مسیحی، کلیمی، بودایی یا مسلمان باشم بلکه سعی میکنم شبیه به مسیح، شبیه به بودا، شبیه به موسی، و یا شبیه به محمد باشم.

 

آنان که به قضاوت زندگی دیگران می نشینند، از این حقیقت غافلند که با
صرف نیروی خود در این زمینه، خویشتن را از آرامش و صفای باطن محروم می کنند.

 

 الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم
بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم
پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که
بخشیده می شویم و در مردن است که حیات ابدی می یابیم. 


۱۲ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۰۶