روز مرگم
شعری بسیار زیبا از اصغر وفادار
روز مرگم، هر که شیون کند از دوروبرم دور کنید ********** همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد
مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید ********** مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید
بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ ********** پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ
جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد ********** شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید
روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد ********** اندرون دل مــن یک قـلم تـاک زنـیـــــــد
روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت ********** آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت
این هم متن کامل شعر:
.
.
.
نگذارید که بی باده بمانم گاهی ******* نگذارید که از سینه برآرم آهی
تا که جان دارم و از سینه برآید نفسم ******* نگذارید که بی باده سرآید نفسم
همه جا هر شب و هر روز شرابم بدهید ******* آخرین لحظه ی عمرم می نابم بدهید
عاقبت مست و خرابم ز می ناب کنید ******* راحت آن موقع مرا تا به ابد خواب کنید
بگذارید مرا داخل یک تابوتی *******تخته هایش همه از خوب رز یاقوتی
هر که پرسید که مرده است جوابش بکنید ******* از می خالص انگور خرابش بکنید
مزد غسال مرا سیر شرابی بدهید ******* مست مست از همه جا حال خرابی بدهید
بعد غسلم وسط سینه ی من چاک کنید ******* اندرون دل من یک قلم تاک کنید
به نمازم مگذارید بیاید واعظ ******* پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ
جای تلقین به بالین سرم دف بزنید ******* شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید
هر که شیون کند از دور و برم دور کنید ******* همه را مست و خراب از می انگور کنید
روی قبرم بنویسید وفادار برفت ******* آن جگر سوخته ی خسته از این دار برفت