دیده ور

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

مشخصات سایت
دیده ور

>>> به دیده ور خوش اومدی :) ...
>>> دیدن برای خوندن، خوندن برای یادگرفتن و یادگرفتن برای عمل کردن...
>>> بودنت همیشگی، سرت پرشور و دلت سرسبز...
Instagram: @Didevar.hd

گاهی وقتها نوشتن برایت سخت ترین کار دنیا می شود...

با اینکه هنوزحرفهای زیادی برای نگفتن داری!

انگشتانت را یارای نوشتن نیست...

تنها کاری که از دستت بر می آید سکوت است،

و باز هم ناگفته هایت را سکوت می کنی...


می خواهی سکوتت را فریاد بزنی؛

اما صدای سکوتت انقدر بلند هست که نیازی به فریاد نمی بینی...

۱۶ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۲۶



درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.
خرج: اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید، بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.
پس انداز: آنچه که بعد از خرج کردن می ماند را پس انداز نکنید، آنچه را که بعد از پس انداز کردن می ماند خرج کنید.
ریسک: هرگز عمق یک رودخانه را با هر دو پا آزمایش نکنید.
سرمایه گذاری: همه تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.
انتظارات: صداقت هدیه بسیار ارزشمندی است، آن را از انسانهای کم ارزش انتظار نداشته باشید.

۲ نظر ۱۶ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۶

توان

بعضی‌ها عددی نیستند؛ ما آن‌ها را به توان رسانده‌ایم.

معرکه
وقتی کلاهتان پس معرکه باشد، تازه اول معرکه‌اید.

موی سپید
حتی موهایم هم می‌دانند که پایان شب سیه سپید است.

قوزک
آن‌قدر در خودم فرورفتم که سر از قوزک پایم درآوردم.

قانون
عده‎ای قانون را «پیاده» می‎کنند که خود «سوار» شوند.

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۹

 بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد،یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.


حدود1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد.
 اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود.زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی کردند. بسیاری از آنها شب می خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی شدند. 
۳ نظر ۱۴ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۹

از یادداشت عمران صلاحی درباره پرویز شاپور:

دنیائی که «شاپور» آفریده بسیار زیبا و شگفت‌انگیز است. وقتی آدم به دنیای شاپور پامی‌‌گذارد مثل بچه‌ای است که وارد یک گاردن پارتی عجیب شده مثل بچه‌ای که باحیرت به یک منظره آتش‌بازی می‌نگرد

… شاپور کوتاه‌ترین خط را برای طرح و کوتاه‌ترین کلمه را برای طنز به کار می‌گیرد و می‌گوید: «چرا بی‌خود ولخرجی ‌کنم و یک خط اضافی در طرحم مصرف کنم، این خط را نگه می‌دارم و با آن طرح دیگری می‌سازم!

«کاریکلماتور» خون تازه‌ای است در رگ‌های طنز ایران، شاپور تمام حرف‌هایی را هم که در صحبت‌ روزمره خود می‌زند کاریکلماتور است. وقتی وارد مجلسی می‌شود خداحافظی می‌کند و هنگامی که مجلس را ترک می‌کند سلام می‌دهد!

خلاصه دنیای شاپور دنیائی است به دور از همه دنیاها، دنیائی که حیرت یک بیگانه‌ دهاتی را در ما برمی‌انگیزد، هنگامی که وارد شهر بزرگی می‌شود.

 

- شب‌ها با ستارگان بیلیارد بازی می‌کنم.


- هیچ جنایت‌کاری به اندازه قلبم با خون سروکار ندارد.


- چون گلوله طاقت دوری تفنگ را نیاورد از میان برگشت.


- برای گربه تحقیرآمیز است که با مرگ موش خودکشی کند.

۲ نظر ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۵
روزی مردی خواست عقربی را که در حال غرق شدن در درون اب بود , نجات دهد ,
اما عقرب انگشت منجی خویش را نیش زد .
مرد دوباره سعی بر ان داشت که عقرب بیچاره را نجات دهدولی باز هم عقرب انگشت وی را نیش زد.

مردی که از انجا میگذشت پرسید:
چرا عقربی که نیشت میزندرا نجات میدهی؟

مرد در پاسخ رهگذر گفت:
طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من اینست که عشق بورزم.
۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۳

 

پرویز شاپور نویسنده ایرانی است. شهرت او به دلیل نگارش نوشته‌های کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند.
در سال های ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، نوه خاله مادرش که پانزده سال از او کوچک ‌تر بود، ازدواج کرد. آنها اهواز را برای زندگی مشترک انتخاب کردند. در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ پسرشان به نام کامیار متولد شد که فروغ دراشعار خود به اواشاره کرده، و شاپورنیز از کامی به عنوان نام مستعار وی استفاده میکرده‌ است. رابطه زناشویی این دو به خاطر دخالت‌های نزدیکان در سال ۱۳۴۳ به جدایی کشید.
پس از جدایی از فروغ ، شاپور هرگز دوباره ازدواج نکرد و تا آخرعمرهمراه  با کامیار و دکتر خسرو شاپور برادرش در یک خانه قدیمی زندگی می‌کرد وی در ۶ تیر ۱۳۷۸ در بیمارستان عیوض‌زاده تهران بستری شد و درساعت ۶ صبح ۱۵ مرداد درگذشت.آرامگاه پرویز شاپوردر قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران است.  

مادر «شاپور» می‌گفت: «60 سال بچه بزرگ کردم، یک کلمه حرف حسابی از دهانش نشنیدم.» ولی همین حرف‌های ناحساب شاپور که با اسم «کاریکلماتور»، از مجموعه ها و جنگ های هنری و ادبی سر در می‌آورد، از بهترین و طنازانه ترین ستون های این مجلات بود. این کاریکلماتور است که اسم شاپور را به ادبیات مدرن ایران سنجاق کرده. در زیر چند نمونه از کارهای شاپور را می خوانیم:

۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۴