دیده ور

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

دیده ور

سرگرمی، آموزنده، هنری

مشخصات سایت
دیده ور

>>> به دیده ور خوش اومدی :) ...
>>> دیدن برای خوندن، خوندن برای یادگرفتن و یادگرفتن برای عمل کردن...
>>> بودنت همیشگی، سرت پرشور و دلت سرسبز...
Instagram: @Didevar.hd

 


دیر زمانی است که می پندارد؛

دوستی نیز گلی است؛

مثل نیلوفر و ناز

ساقه ترد و ظریفی دارد

بی گمان سنگدل است انکه روا میدارد

جان این ساقه نازک را

دانسته

بیازارد

در زمینی که ضمیر من و توست

از نخستین دیدار

هر سخن . هر رفتار

دانه هایی است که می افشانیم

برگ و باری است که می رویانیم

آب و خورشید و نسیمش مهر است

گر بدانگونه که بایست به یار اید

زندگی را به دل انگیزترین چهره بیاراید

آنچنان با تو در امیزد این روح لطیف

که تمنای وجودت همه او باشد و بس

بی نیازت سازداز همه چیز و همه کس

زندگی گرمی دل های به هم پیوسته ست

تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست

در ضمیرت اگر این گل ندمیده است هنوز

عطر جان پرور عشق

گر به صحرای نهادت نوزیده است هنوز

دانه ها را باید از نو کاشت

آب و خورشید و نسیمش را از مایه جان

خرج می باید کرد

رنج می باید برد

دوست می باید داشت

با نگاهی که در آن شوق بر ارد فریاد

با سلامی که در آن نور بیارد لبخند

دست یکدیگر را

بفشاریم به مهر

جام دل هامان را

مالال از یاری و غمخواری

بسپاریم به هم

بسراییم به اواز بلند

شادی روی تو

ای دیده به دیدار تو شاد

باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

تازه

عطر افشان

گلباران باد.

مشیری

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۷
۱ نظر ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۲۳

پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر بیرون رفت 
 دید نگهبان پیری با لباس اندک نگهبانی میدهد 

 به او گفت سردت نیست؟

 نگهبان گفت: چرا اما مجبورم طاقت بیارم

 پادشاه گفت: به قصرم میروم و یک لباس گرم با خودم میاورم

 پادشاه به محض اینکه به قصر رفت سرما را فراموش کرد

 فردای آن روز جنازه ی یخ زده ی پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند

 در حالی که با خط ناخوانا نوشته بود 

 من هر شب با همین لباس کم طاقت میاوردم

 اما وعده ی لباس گرم تو مرا از پای در آورد

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۱


اول - سلامتی ( تن و روان) : با اهمیت دادن به خواب مناسب ، تغذیه سالم ورزش و ..

دوم – اخلاق : اخلاق > امنیت روانی > خوشبختی > آرامش

سوم- عزت : مقبولیت و جایگاه بلند ارزشی ، " ایستاده مردن به از زانو زده زیستن است "

چهارم – محبت : " عشق در آسمان عزت میدرخشد " ، "محبت بدون هیبت ، ذلت است "

پنجم – کمال : رشد در استعداد خود


" زندگی فرصتی است برای درخشیدن ، ولی هر کس در جایگاه خویش میدرخشد"

حال نگاهی به زندگی خود و دیگران بکنیم و ببینیم اولویت ها کدامند. خواهیم فهمید چرا حال ما بد یا خوب است.

انتخاب کنیم زندگی با قیمت یا به هر قیمت


نویسنده: ابراهیم میثاق

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۳۰

ساحل دنیای امروز ما پر شده از سنگ ریزه هایی که غرق فانتزی مروارید بودن، شدند؛طوری که تو افق توهمات  پاراگرایدر سواری میکنن!!!

پر شده از صدای زیبای طبلهای توخالی،حرفای قشنگی که از هرطرف شنیده میشه؛

ولی اگه باگوش هوش بشنوی، هم گوشت بدرد میاد و هم هوش از سرت میپره...

 

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۳۴

این هفت مورد را گاندی تنها چند روز پیش از مرگش بر روی یک تکه کاغذ نوشت و به نوه اش داد. اعتقاد بر این است که وی این موارد را در جست و جوی خود برای یافتن ریشه های خشونت شناسایی کرد. در نظر گرفتن این موارد، بهترین راه جلوگیری از بروز خشونت در یک فرد و یا جامعه است.

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۴

در زمان های گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای اینکه عکس العمل مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد.بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند.بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد و حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و...

با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت. نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود نزدیک سنگ شد و بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود.کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد.پادشاه درآن یادداشت نوشته بود: هر سد و مانعی میتواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد. 

۲۹ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۵